یک نکته خوب دیگری بگویم؛ بعضی ها میگویند عزت نفس زیاد چیز بدی است؟ خیر.عزت نفس هر چقدر بالاتر باشد، هیچ ایرادی ندارد چنان که هیچ وقت نمی گویند که سلامت زیاد بد است. هر چقدر سالم تر باشیم بهتر است. عزت نفس هم از جنس اینکه است هر چه قدر تلاش کنیم در این حوزه بهتر شویم، قطعاً هزینه و منافع آن را تجربه می کنیم.
اشتباه نکنید عزت نفس با اعتماد به نفس فرق دارد.
عزت نفس با خود پسندی فرق دارد.
عزت تنفس با خودشیفتگی فرق دارد.
عزت نفس زیاد بعد نیست،چیزی از مثل سلامتی زیاد.
اجازه بدهید که بگویم عزت نفس بالا قرار نیست شکم ما را سیر کند. قرار نیست کسی برای عزت نفس بالا به من حقوق بدهد. قرار نیست که به من تقدیرنامه بدهند و بگویند شما جزو کسانی هستید که عزت نفس بالایی دارید. اما عزت نفس بالا به من شغل بهتری میدهد و احتمالاً شکم من هم در بلند مدتی خواهد شد. عزت نفس بالا احتمالاً به من کمک می کند که کارم را بهتر انجام بدهم و شاید در آینده تقدیرنامه هم دریافت کنم. عزت نفس عکس دقیقا یا حتماً موجب نمی شود که جایگاه من بالاتر برود اما قطعاً یک وسیله است که به آن دست پیدا بکنم.
عزت نفس به عنوان نیاز انسان ها
یک زمانی می گفتند که عزت نفس یک نیاز انسان است.
امروز می شود گفت که یک نیاز اقتصادیست. اگر شخصی بخواهد یک مدیر موفقی باشد دلش می خواهد منافع مالی خوبی ببرد،میخواهد در سازمان به صورت منطقی حکومت بکند. وقتی میگویند حکومت منطقی یعنی حکومت دل ها زیرا شکل دیگر حکومت به این شکل می شود که من به زور خودم را تحمیل بکنم اولین روزی که بخشنامه جدیدی آمد و اختیارات من را محدود کرد همه من کارکنان من بر علیه من شورش می کنند.
یک سال بعد از همه این مقدمات از کجا می توانم عزت نفس را ببینم هنگامی که می گویند دمای بدن را بسنجید دست می گذاریم روی بدن آن و دما را می فهمد، هنگامی که میگویند عصبانیت از چهره قرمز یک انسان می دانیم از مشت های گره کرده یا میدانیم.
مفهوم عزت نفس بالا
وقتی می گوییم که یک نفر از عزت نفس بالایی دارد یعنی چه؟ عزت نفس در چهره ما در رفتار ما در صحبت های ما و در حرکت های ما دیده می شود. آدمی که حاضر از همکارش تعریف کند نشان می دهد که عزت نفس دارد. ما دو گرافیستیم در یک شرکت همکار من می رود و یک کاره گرافیکی قشنگی انجام میدهد مدیر من می آید و به من نشان میدهد که ببینند که چقدر کاره قشنگی انجام داده است به من فشار می آید عید که بگویم بله کارش قشنگ است و می گویم ولی البته زحمت کشیده است اما کاش رنگ کنار را همچنین اگر گرم تر بود بهتر نمیشد.با یک نفس عمیق به خودم می گویند که خیالم راحت شد و نه گذاشتن این شخص الکی مطرح شود. برخوردی که بسیاری از مشاوران انجام می دهم، هنگامی که مشاوری را دعوت می کنیم و کار یک مشاور دیگر را نشان میدهیمنگارش ۷۹ ۸۰ درصد خوب است اما می گوید که نه کارش خوب نیست و ما باید دوباره از صفر شروع کنیم با اینکه میدانم کار من هم در همین اندازه است.
پس عزت نفس بالا یعنی این که من بتوانم موفقیت دیگران را ببیند و آنها را تشویق کنم.
قدرشناسی
قدرشناس بودن، کسانی که از تناسب آیینی دارند همیشه قدر نشناس هستند. مثلاً وارد بانکی میشود و طرف مقابل خیلی سریع کارش را انجام میدهد هنگامی که خارج میشود دوستش به آن می گوید که دستشان درد نکند چقدر سریع کار ما را انجام دادند،می گوییم که غلط کرده است،دارد حقوق خوبی را در قبال کاری که میکند دریافت می کند،منم بودم که وام خوب مسکن خوب و حقوق خوبی میدادند جلوی مشتری تعظیم میکردم،زورش می آید که بگوید بله خوب برخورد کرده است.
این مسئله هم بینه کارمند و مدیر هم وجود دارد. کارمند را انجام میدهد و مدیر باید بگوید که کارت بسیار خوب بود دستت درد نکند، هر چقدر فکر می کند مدیر نمیتواند این حرف را بزند حال اگر یک انسان بی انصافی باشد چهار ایراد الکی می گیرد واگر هم یک انسان با این صافی باشد نهایتا میگوید از تو جزء این هم انتظاری نمیرفت یک کلمه توان این را ندارد که بگوید کارت خوب بود دستت درد نکنه حالا که تو این گزارش کار را به من داده ای من با یک روحیه بهتری داخل جلسه می روم. مدیری که شناسی می کند، و می گوید چون پول داده ام وقتی اینها را خریده ام این مدیر قطعاً عزت نفس بالایی دارد.