رشد و توسعه فردی

جوگیر شدن یعنی چه و چه مزایا و معایبی دارد؟

درود بر شما دوستان امیدوارم که حالتان خوب باشد من سپهر خداونده هستم و امروز با اپیزود چهاردهم پادکست صلح درون با موضوع تعادل درکنار هم خواهیم بود.

خیلی از ما،آدمهای جوگیری هستیم در واقع چون خودم یک مقدار آدم جوگیری هستم کاملا دوستانی که جوگیر هستند را خوب درک می‌کنم چون خودم این حالت را دارم خیلی روی این کار کردم خیلی بهتر شده ولی هنوز جوگیر هستم و این را می‌دانم و اعتراف میکنم اینجا. داستان این است که هنگامی که ما جوگیر می شویم در کاری باعث میشود اعمالی انجام بدهیم که معمولا یا خیلی تند یا خیلی از آن طرف کند است حالا یعنی چه؟ یعنی افراط و تفریط.

جوگیر شدن یعنی چه و چه مزایا و معایبی دارد؟

میگویند نه به این شورشوری نه به این بی نمکی،مثلا میگویم یک جایی انقدر به یک نفر محبت می‌کنیم که دیگر گندش در میاوریم و آنقدر به طرف دیگر سرویس میدهیم که طرف پرو میشود، آخر یک چیزی بهمان میگوید ما به این نتیجه می‌رسیم که واقعا چرا من باید به این آدم چنین سرویسی بدهم که اینگونه به قولی تف سربالا هم باشد و بعدا روبروی من وایسد یا از آن طرف به خاطر تجربیات منفی و ناخوشایندی که در یک رابطه داشتیم دیگر آنقدر آدم سخت و بسته و رادیکالی میشود که دیگر اصلا مورچه‌ای جنس مخالف هم نمی تواند از کنار ما رد بشود انقدر آدم های بسته و چیزی می شویم بابا خب فازت چیست. حالا اوکی یک تجربه‌ی منفی داشته ای قبول حق با تو خیلی هم به تو سخت گذشته است ولی همه آدم های دنیا که بد نیستند که دیگر کلا هرچی جنس مخالف میبینند و خزنده و چیز گارد می‌گیرند. با چگونه فازی چه اتفاقی افتاده است این می‌شود تعریف جوگیر بودن و یعنی ما باید یاد بگیریم که در زندگیمان نه خیلی افراطی رفتار کنیم که از آنور بیفتیم نه خیلی تفریط بکنیم و رفتارهای یک جور دیگه داشته باشیم که از این ور بیوفتیم.

نمی‌دانم بند باز ها را دیده باشید یا نه،من  یک مستندی است من ازشان میدیدم خیلی جالب بود و این ها قبل از اینکه بروند مثلا بروی ارتفاع خیلی زیاد بخواهند مثلا بین دوتا کوه حرکت بکنند بروی بند،قبلش سال‌ها روی زمین در ارتفاع های یک متری بین دو درخت انجام می دادند دیگر تا تمرین بکنند.جالب است که شما اینها را ببینید متوجه میشوید که چیزی که کمک می‌کند این آدمها بتوانند این مسیر را طی بکنند تعادلی که می‌توانند در بدنشان ایجاد بکنند و این در واقع بین ذهن و بدنشان یکی است.

آیا جوگیر شدن باعث ایجاد ترس می شود؟

یک برنامه میدیدم خیلی جالب بود می‌گفت من واقعا از ارتفاع میترسم فکر نکنید مثلا من آدمی هستم که نمی‌ترسم چون وقتی پایین نگاه می‌کنید، یکهو می بینید که دویست متر زیر پاهایت خالی است واقعا وحشت می‌کنیم ولی با تمرکزی که میکنم  و کنترلی که بروی بدن و ذهنم ایجاد می‌کنم می‌توانم این مسیر را رد بکنم و در واقع در هر قدم روی قدم بعدی تمرکز می‌کنم نه اینکه از اول ته خط را نگاه کنم هی بخواهم به خودم فشار بیاورم .حالا این مثال یک مثال خیلی خوبی برای زندگی ماست موقعی که ما می‌خواهیم  یک کاری حرکت بکنیم خیلی مهم است بتوانیم تعادل بین ذهنمان فکرمان،بین اعمالمان ایجاد کنیم تا بتوانیم راه درست را برویم. ببینید شما حتی در مسائل خوب اگر زیاده‌روی کنید اثر منفی دارد برایتان مثالا میگویم مثلا شما باور کنید حالا علمی اش را و نمیدانم ولی فکر کنم شما آب سیب که سودمند است اگر روزی بیست لیتر بخورید یک بلایی آخر سرتان می آورد یعنی چیز خوب زیاد از حد انجام بدهی ممکن است برایتان ضرر داشته باشد.

افراط چه مشکلاتی در زندگی ما ایجاد می کند؟

چرا؟ چون که یک حالت افراطی دارید انجام میدهید. این کار دیگر حالا الان دوستان علمیش را به گیر ندهند  و به این نتیجه برسیم که هر روز آب سیب بخورید و نمیدانم و کلی گفتم می خواهم پوینت من را بگیرید و حتما در روابطتان پیش آمده است، برای خود من خیلی پیش آمده است موقعی که به یک نفر بیش از حد سرویس داده ام طرف روبروی من وایساده است یعنی محبت من تبدیل به خدمت وظیفه شده است. من کار خوبی داشتم می‌کردم و به آن صدمه نمی‌زدم که داشتم به آن به قولی حال می‌دادم کمک می‌کردم، جایی که از دستم کاری بر می آمد کمکش می کردم ،ولی این کا را وقتی بیش از حد انجام دادم به قولی طرف دوقرتونیمش هم باقی باقی بود  و روبروی من هم وایساده است اصلا انگار یک حالتی انگار مثلا حالا اصطلاح اصلیش را نمی دانم نگاه مثلا اگار شما نوکرش هستید که مسئول سرویس دادن آن هستید. به همین خاطر این را باید به آن دقت کنید که خوبی‌کردن اصلا یک جمله‌ای هم داریم فکر میکنم خوبی که از حد بگذرد نادان خیال کج کند،فکر میکنم حالا جمله اش را نمیدانم درست گفتم یا نه ولی یک چیزی اینگونه است که اگر شما بیش از حد در جهت مثبت هم قدم بردارید برایتان یا در هر مسیری ممکن است اثرات منفی برایتان داشته باشد.حالا از آنطرف وقتی که شما تجربیات منفی دارید این بدبینی‌هایی که ما در زندگیمان پیش می آید خیلی وقت ها ما بدبین میشویم سوظن پیدا می‌کنیم شکاک می شویم خیلی از اینها میشود گفت تقریبا موارد بسیار آسیب زننده‌ای هستند.

بدبین بودن،سوظن داشتن،شکاک بودن مثال میگویم یک نفر مثلا در رابطه به آن خیانت شده است دیگر کلا به همه شک دارد یعنی مار گزنده از ریسمان سیاه و سفید می‌ترسد، دیگر غیر ممکن است شما مثلا آن شخص گوشیش را هم جواب ندهد حالا مثلا بیچاره رفته است دوش بگیرد،رفته است حمام بیاید شما فکر می‌کنید که مثلا چه اتفاقی افتاده است یا مثلا کجا بوده است، چه کاری کرده است یا مثلا دستش بند بوده است یا چه میدانم در حال غذا پختن بوده است اصلا نشنیده است و در حال موزیک گوش دادن بوده است،آدم بدبین میشود که با وای چه اتفاقی افتاده است خیلی مهم است که ما بتوانیم در زندگی‌مان تعادل بین کارهای مختلف ایجاد کنیم و راه رسیدن به این تعادل را در واقع تغییر نوع نگاه به مسائل باشد. حالا چه چکار بکنیم این افراط و تفریط را نداشته  باشیم؛

اول اینکه اگر ضربه‌ای خوردیم ببینید یک سری جاها ضربه‌های خاص خوردیم مثلا در کارمان،در رابطمان یا حالا هر جایی که شما می‌دانید، آن جاهایی که می‌بینید حساس هستید یا به مشاور مراجعه کنید یا با آدمهای کارشناس صحبت کنید یا با چند نفر درد و دل کنید به یک طریقی نقطه ضعفتان را برطرف کنید تا حساسیت‌تان کم بشود یعنی بروی مواردی که می‌بینید رفتارهای رادیکالی شدید و خیلی تند دارید روی آنها سعی کنید تسلط پیدا کنید.

افراط در رابطه می تواند به زندگی انسان صدمه بزند!

حالا می‌توانید مثالا رابطه را میزنم چون خیلی عام‌تر است اگر بدبینی در رابطه با جنس مخالف دارد سعی کنید این را از ذهنتان پاک کنید که همه‌ی آدم ها بد نیستد، همه‌ی آدمها یک شکل نیستند، خیلی آدم خوب وجود دارد، خیلی آدم درست وجود دارد خیلی میشود ارتباطات خوبی داشت. این را اگر بتوانید حل کنید می‌توانید رفتار متعادلی در روابطشان داشته باشید یا وقتی می‌خواهید خوبی به کسی کنید ظرفیت آدمها را بسنجید همینگونه الکی الکی در همه چی یتان چه میگویند تقدیم نکنید یک مقدار بررسی کنید ببینید ظرفیت جنبه‌ی آدما چقدر به میزانی که آنها ظرفیت دارند،جنبه دارند بهشان سرویس بدهید و  تمام محبتاتان را یک جا خالی نکنید که طرف دیگر یک جا خالی نکند؛ مثلا اودوز بکند و بگوید بابا بس است دیگر نخواستیم.

سعی کنید این رفتارها را در خودتان پیدا کنید.حالا این ویژگی که خیلی وقت ها آدم می آید سرویس زیادی میدهد به خاطر مهرطلبی هم است که حالا مهرطلبی حالا هر اسمی که میشود رویش گذاشت این خودش یک ضعف شخصیتی است که طرف به خاطر جلب توجه و جلب محبت و جلب رضایت دیگران بیش از حد این هم باز یک مشکلی است که آدم باید از لحاظ روانشناختی خودش این را حل کند یا به روانشناس مراجعه بکند.

سعی کنید روابط خود را درگیر افراط نکنید!

این موضوع را که حل بکنید می‌تواند در روابط و در زندگیش در کار و در هر چیزی نه زیاد ازحد انجام بدهد که باعث ضربه خوردنش بشود و نه کمتر از حد نرمال که باعث ضربه زدن به خودش بشود به همین خاطر به این موضوع بسیار توجه کنید یک نکته ا‌ی دیگر هم یکهو یادم آمد دوست دارم بگویم ببینید در روابط ما دو تا پنجاه درصدی یعنی هیچ وقت شما نمیتوانید بیشتر از پنجاه درصد باشید پنجاه درصد شمایید،پنجاه درصد طرف مقابلتان اینگونه نیست که شما بگوید من شصت درصد می‌زنم آن چهل درصد میزند نه شما پنجاه درصد فقط می‌توانید در یک رابطه باشید حالا میتوانید ده درصد بگذارید می‌توانید چهل درصد بگذارید می‌توانید پنجاه درصدتان را بگذارید.طرف مقابلتانم همین است و معمولا برای اینکه یک رابطه‌ی خوب و درست شکل بگیرد باز باید یک تعادل نسبی در آن برقرار باشد مثلا یکی پنجاه درصدش بگذارد، دو درصد بگذارد اصلا ارزش را ندارد.آن رابطه و پیش همان حالت افراطی که دارد افراطی سرویس میدهد یکی کلا توجه نمی‌کند یا اگر مثلا جفتشان دهد بگذارند خب این رابطه ارزشی ندارد.

یا کلا بیست درصد دارند در یک رابطه وقت میگذارند بهترین حالت این است که دو نفر سی درصد،چهل درصد،پنجاه درصد حالا یک عدد مشخصی را متناسب با هم بگذارند حتی ما این را در کنکور هم داریم شما اگر تمام درصداتان را یک رنج مشخصی داشته باشد احتمال اینکه رتبیتان  بالاتر باشد خیلی بیشتر از آن است یادم است که می‌گفتند اگر میانگین تمام درساتان خوب باشد خیلی بهتر از این است که یکی صد بزنید یکی صفر بزنید این در روابطه تان،کارتان است در همه چی است رعایت کردند،این تعادل که به میزان انرژی بگذارند که طرف مقابلتان هم میگذارد.دو تا سی درصد،دو تا چهل درصد این میتواند یک ارتباط خوب را شکل بدهد که حالا میخواهد کاری باشد چه میخواهد به هر شکلی که شما می‌توانید این سعی را بکنید،به آن دقت کنید جنبه‌ی آدمها را در نظر بگیرید نه افراد کنید،تفریط کنید و با یک رفتار متعادل شرایط را جوری که دوست دارید و بهتان حس خوب میده پیش ببرید.

دکمه بازگشت به بالا