اگر روبرتو باجو بودید و توی فینال جام جهانی نود و چهار دقیقه مقابل برزیل قرار بود، آخرین ضربه پنالتی تیم بزنید تنها کاری که باید بکنیم این است که هیچ کاری نکنیم. از انرژی که استرس دارد بهت میدهد استفاده کنیم که بهترین ضربه پنالتی زندگیتان را بزنید و حواستان باشد که انرژی این استرس را به سمت دیگری نبرید.
در پادکست قبلی ما دربارهی استرس صحبت کردیم و به یک نتیجهای رسیدیم ،اینکه استرس واکنش طبیعی مغز در مقابل تغییرات و تجربیات جدید با هدف ایجاد همگرایی انسجام در مغز با هدف بهرهبرداری از تمام امکانات موجود است. در واقع گفتیم مغز دارد تمام قوای خودش را در یک مسیر مشخص تجهیز میکند و گفتیم که وقتی استرس از حد خارج میشود؛ یعنی یا طولانی میشود یا مقدار زیاد میشود یا همراه با نگرانیهای سنگین دیگری نمیتوانیم به استرس بگویم مثلا یک جورهایی به اضطراب تبدیل میشود.
آیا راهکاری برای مبارزه با استرس وجود دارد؟
حالا میخواهیم راهکارهای مبارزه با و استرس شدید را بیان کنیم. راهکار شماره یک سوال اصلی این است که ما چه دیدگاهی نسبت به استرس داریم. این تفکر که استرس چیز بدی است و میتواند بیماراتان کند یا چیزی که استرس را به دشمنتان تبدیل میکند. باید دیدگاهمان را عوض کنیم. یک تحقیق داریم که بروی سیصد هزار نفر برای هشت سال در آمریکا انجام شد و از افراد آمدند پرسیدند شما در سال گذشته چقد استرس داشتید؟ کم،متوسط یا زیاد.
سوال دوم این است که آیا فکر میکنید استرس برای سلامتی شما مضر است یا نه؟ نتیجه این بود که افرادی که استرس زیادی داشتند چهل و سه درصد آنها مرگ بیشتری داشتند ولی این فقط برای آنهایی بود که فکر میکردند استرس چیز بدی است و کمترین ریسک را هم افرادی داشتند که فکر نمیکردن، استراتژی بدی است و فکر میکرد حتی استرسی مفید است.
خیلی جالب است که افرادی که استرس زیادی را در زندگیشان تجربه میکردند ولی در ذهنشان استرس چیز بدی نبود، نسبت به افرادی که استرس کمی داشتند. ولی استرسی یک چیز بدی میدید و فکر میکردم برای سلامتی مضر است،آمار مرگ و میر کمتری داشتند برای همین اصلا تخمین میزدنند در آمریکای شمالی سالیانه صد و هشتاد و دو هزار نفر به خاطر این دیدگاه فقط میمیرند که پانزدهمین دلیل بزرگ مرگ و میر میشود.
حتی از ایدز هم بیشتر است. اگر ایدهای که گفتیم درست متوجه شده باشید بزرگترین اشتباهی که میتوانیم بکنیم این است که بیایم به دیگران یاد بدهیم که چگونه استرس نداشتهباشند، چون اصلا با همین جمله داری به دیگران میگوید: استرس چیز بدی است و این کار اشتباهی است.
بررسی دو نوع نگاه مختلف به موضوع استرس
تحقیقات حتی نشان میدهد اگر دیدگاهتان به استرس عوض کنید، رفتار بدن هم نسبت به استرس تغییر میکند چون ما جلسهی گذشته گفتیم که وقتی استرس میگیریم چه اتفاقاتی در بدم می افتد؟ آیا تغییر دیدگاه باعث تغییر واکنشهای فیزیکی بدن ما نسبت به استرس میشود؟ جواب مثبت یک آزمایشی که انجام دادند، افرادی را بردند در یک محیط آزمایشگاهی جلوی کلی متخصص و بهشان گفتند که شروع کنید در مورد نقاط ضعفتان سخنرانی کنید و آن متخصصین هم شروع میکردند بازخوردهای منفی میدادند.
بعد در ملاعام ازشان شروع کردند به سوالهای ریاضی پرسیدن. خب خیلی واضح است که طرف استرس میگیرد، تپش قلبش بالا می رود، سریعتر نفس میکشید، عرق میکردند و این افراد به طور طبیعی فکر میکردند که ما داریم و این که باخته اید دیگر و بازدهی شان خیلی میامد پایین. در این آزمایشی که ازشان میگرفتند؛ ولی یک گروه دیگری را در دانشگاه هاروارد میبرند که این افراد آموزش دیده بودند که استرس چیز بدی نیست.
در واقع میدانستن که این نشانههایی که بدن شما دارد انرژی کافی برای مواجهه با این چالش ها را به شما میدهد در نتیجه اعتماد به نفس بیشتری داشتند و واقعا هم عملکرد فیزیکی بدنشان تغییرکرد.
این دو گروه که بررسی کردند دیدند آنهایی که دیدگاه منفی داشتند، هنگامی که ضربان قد میرفت بالا رگهای قلب هم منقبض میشد و مشکلاتی را میتوانست برای قلبشان ایجاد کند. ولی آن هایی که دیدگاه مثبت داشتند، هنگامی ضربان میرفت بالا رگهای قلب در حالت عادی در واقع آنهاداشتند یک حسی را شبیه وقتی که لذت و شجاعت را تجربه میکنند،تجربه میکردند.
۱-فرار از استرس، راهکاری مناسب برای از بین بردن تصمیمات هیجانی
بنابراین بعد از استرس فرار نکنید و یاد بگیریم که درست با آن مواجه بششوید و دفعهی بعدی که علائم استرس را در بدن خودتان دیدید به خودتان بگوین این بدن من که دارد به من کمک میکند از پس این چالش بربیایم،چیز سختی نیست که نسبت به استرس دیدگاه خوبی پیدا کند. کافیی است پادکست قبلی را چند بار گوش بدهیم و بینیش کنیم و شروع کنیم به تمرین کردن به نظر میرسد میتواند خیلی بهتان کمک کند برویم سراغ مورد دوم.
۲-پیچیدگی علت اصلی استرس انسان درهنگام تصمیم گیری
در پادکست قبلی گفتیم از عوامل اصلی ایجاد استرس،پیچیدگی است. حالا انتظارهای غیرواقعی که ما در این پیچیدگی از خودمان و شرایط داریم باعث ایجاد استرس زیادی میشود. اگر انتظارمان این است که همیشه همهی کارها را باید کامل انجام بدهیم پس وقتیکه کارها مطابق میل ما انجام نمیشه ما استرس میگیریم و باید یه چیزی ر متوجه باشیم اینکه قرار نیست هیچ برنامهای منطبق بر آن چیزی که ما میخواهیم و برنامهریزی کردیم همیشه پیش برود، برنامهریزی جزوی از انجام کار و همیشه ما باید برای هرگونه تغییراتی و هرگونه تجربهی جدیدی آماده باشیم و فکر میکنم این تا حدودی به اختلال کمالگرایی و انسانها هم وابسته است. انسانهایی که میخواهند همه چی مطابق میلشان باشد همه چیز آنگونه که ایدهآل شان است پیش برود باید استرس خیلی بیشتری را تجربه کنند.
۳-شکرگذاری را هرگز فراموش نکنید
مورد سوم حس شکرگذاری است که قدر چیزایی که داریم بدانیم. تحقیقاتی داریم که نشان میدهد وقتی که داریم به قسمتهای خوب زندگیتان فکر میکنید میزان کورتیزول تا بیست و سه درصد کاهش پیدا میکند. پس دیدگاههای مثبت نسبت به زندگی میتواند استرس را واقعا کاهش بدهد یک سری راهکار بعضی از آدم ها گفتند که هر روز صبح که بلند میشوید سه چیزی که به خاطرش خوشحال هستید را بنویسیند.
هر شب که میخواهید بخوابید به سه تا چیزی که از حضور انها را در زندگیتان خوشحال هستید فکر کنید. در واقع نکتهای که وجود دارد این است که اضطراب متوقف کنند و ضعیف کنندهی انسان و دیدگاههای منفی هم در انسان باعث میشود که انسان را متوقف میکند و دلسرد میکند، کاری که باید بکنیم برای مبارزه با اضطراب این است که خودمان را متوقف در یک سری مسائلی که باب میلمان نیست،نکنیم .چگونه این که به قسمتهای خوب زندگی و حس شکرگذاری را در خودمان تقویت کنیم.
۴- از اضظراب ها و جدل ها دوری کنیم
مورد چهارم این است که مراقب دعوا و جدل هایمان باید باشیم.معمولا ماها میخواهیم که در تمام لحظات زندگی کامل و بینقص به نظر برسیم و این جلوی شاد بودن ما را میگیرد و یک اضطرابی را دارد به ما تحمیل میکند. یکی از مواردی که در جوامع دیدن این است که خیلی به انسانها اضطراب وارد میکند، نگرانی و اضطراب نشاتگرفت است. از دعواها و جدلهایی که دارند و مخصوصا آنهایی که کش پیدا میکنند و بررسی که روی آدمهای موفق انجام دادند، دیدن آنها را به راحتی میتوانند در جهت هدفشان از چیزهای خیلی کوچیک بگذرند. می بتوانیم برای جلوگیری از اضطراب و شادتر زندگی کردن از چیزهای کوچیکی مثل اینکه دیگران در مورد ما چه فکری میکنند و چه نظری دارند بگذریم.
۵- به خودآگاهی دست پیدا کنیم!
مورد پنجم خودآگاهی است. در مورد خودآگاهی در تغییر رفتارها هم صحبت کردیم و افزایش خودآگاهی اینجا میتواند به کنترل اضطراب ما خیلی کمک کند. حالا این که چجوری میشود افزایش خودآگاهی داشته باشد آدم چجوری میتواند روی خودش انقدر تمرکز کند. موضوعی که بعدها میتوانیم به آن بپردازیم در پادکست جداگانه ولی قبل از اینکه ورود کنیم اولین چیزی که شما باید بدانید این است که ما سه مدل کلی استرس داریم. یکی استشرایط مثلا وقتی یک ارایهای داریم در یک لحظه خاص به شما یک استرسی تحمیل میشود.
دومین استرس فشارهای مزمن است مثلا شرایط خاص کاری که آدمها دارند شرایط خاص اجتماعی است که دارند با همدیگر و اینکه مثلا در یک سال میخواهد کنکور بدهد، در یک شرایط مزمن گیر کرده است و یک مدت شما را درگیر کرده است و سومی اضطراب و اختلالهایی که ناشی از آسیبهای روانی شدید که این موارد معمولا باید به روانپزشک مراجعه کنید. باید اولین کاری که میکنیم در خودآگاهی این است که وقتی انواع استرس را میشناسیم و روی اکشنهای فیزیکیمان نسبت به استرس پیداکند و یاد بگیریم که پاسخهای فیزیکی بدن ما نسبت به استرس چیست؟
که در پادکست قبلی در موردش خیلی صحبت کردیم ولی این یک مقداری در افراد مختلف با هم فرق میکند؛ مثلا باید بدانید وقتی استرس میگیرید ضربان قلب دارد میرود بالا شروع میکنیم به عرق کردن، سریعتر نفس میکشید،اشتهایتان کمتر میشود و دقیقا بدانید وقتی که دارید استرس میگیرید چه اتفاقهایی در بدنتان میافتد.از این اتفاقها متوجه میشوید که دارید استرس میگیرید و خیلی واضح است که اگر میخواهید به خودتان کمک کنید باید اولین اتفاقی که می افتد بداند اینکه دارید استرس میگیرید و بدانید وقتی استرس میگیرید چه اتفاقهایی دارد میافتد نه اینکه همهچیز در ناخودآگاه به صورت عادت باشد و شما هم از آن خبری نداشته باشید.
۶– از عوامل استرس زا دوری کنیم
ششمین مورد این است که زبان استرس خودتان را بدانید یعنی چه؟ یعنی بعد از اینکه استرس میگیرید شما چه حالتی را نسبت به استرس نشان میدهید. مثلا بعضی ها می آیند غذا میخورند،بعضی ها با دیگران بدرفتاری میکنند، بعضی ها به شبکههای اجتماعی پناه میبرند،بعضی ها با دوستانشان صحبت میکنند.
یک سری دیگر دوست دارند تنها باشند، بعضیا میروند سیگار میکشند، یی سری ها میروند میگیرند میخوابند و این که بعد از اینکه متوجه شدید و واکشن شما نسبت به استرس چیست؟ آنها دستهبندی کنیم ببینیم که آیا دارد بهتان کمک میکند یا دارد بهتان ضربه میزند، کدام خوب است کدام بد است و بعدش باید بیایم بشینیم تمرکز کنیم و با خودآگاهی دوباره رفتارهای خوب را جایگزین بعدها کنیم؛ یعنی با خودمان میشینیم عهد میکنیم این دفعه که من استرس گرفتم به جای اینکه پرخاش کنیم میروم بیرون پیادهروی میکنم،میروم ورزش میکنم،شروع میکنم موسیقی گوش میدهم،برنامههای جذاب تلویزیونی میبینم، یا یک کار سرگرمکننده میکنم،مثلا کتاب میخوانم،میشینم مینویسم و یک چیزی که خیلی روش شده و اثبات شده است که میتواند به آدمها در این شرایط کمک کند مدیتیشن است.
افرادی که به طور منظم مدیتیشن میکردند هم استرسشان را خیلی بهتر کنترل میکردند هم میتوانستند عادتهای خوب را به راحتی جایگزین عادتهای منفی کنند. در این قسمت مدیتیشن یادتان باشد و اگر بتوانیم مدیتیشن را به یک عادت روزانه تبدیل کنید خیلی میتواند بهتان در کنترل اضطراب هایتان کمک کند و قسمت جالب این است که اصلا مدیتیشن رابطهی خیلی مستقیمی با سفارت خودآگاهی دارد.
۷- در جامعه با افراد کم استرس رفت و آمد کنیم
مورد هفتم ارتباطات خوب با در پادکست قبلی گفتیم که ارتباطات خوب اجتماعی ایجاد هورمون اکسیتوسین میکند و هورمون اکسیتوسین هم میتواند از قلب شما در مقابل مشکلاتی که استرس ایجاد میکند حمایت کند و بهتان کمک کند که با آن خیلی راحتتر کنار بیاید. یک تحقیق داریم که میروند از افراد میپرسند که چقدر شما در سال گذشته وقت با خانواده و دوستانتان گذراندید؟ بعد می آیند بررسی میکنند میبینند که تجربههای پر تنش در زندگی مثل مشکلات شدید اقتصادی،بحرانهای خانوادگی تا سی درصد افزایش احتمال مرگ برای آدمها به همراه داشته است.
ولی این در مورد افرادی که با دیگران ارتباط خوبی داشتند و وقت زیادی با دیگران میگذراندند صادق نبوده است و برای آنها چنین ریسکی وجود نداشته است. بنابراین اینکه چگونه فکر میکنیم و چه کاری میکنیم خیلی در مواجهه با استرس مهم است. پس تا اینجا باید متوجه شده باشید که استرس یک اعتماد به نفس است. این که شما چگونه با مشکلات مواجه میشوید قرار است بهتان یاد بدهد و نباید تنها به آن مشکلات مواجه بشویم یعنی ارتباطات، خیلی مهم است.
از نظر علوم شناختی هم این قضیه به راحتی اثبات میشود و دلیلش چیست؟ چون ارتباط انسجام مغز را زیاد میکند و انرژی مغز را بالا میبرد بالا و برطرفکنندهی افسردگی و به شما این انرژی را میدهد که بتوانیم برویم با مشکلات مواجه بشویم و مشکلات شما را از پا در نیاورد.
۸- ارتباط خود با زندگی را تقویت کنید
هشتمین مورد مطلق ارتباط دیگر ارتباطات اجتماعی منظورمان نیست.ارتباطی که افراد با خودشان دارند،با زندگیشان دارند،با کار دارند،با پول دارند،با انسانهای دیگر دارند و نوعی که این ارتباطها را تعریف می کنند خیلی در میزان استرسی که آدمها دارند موثر است. اینکه این مدل ارتباطی که شما مثلا با خودتان برقرار کردید،با کارتان برقرار کردید الان دارد باعث بهرهمند شدن شما و بالا بردن انرژیتان میشود یا آنها دارند از شما میگیرند.
چگونه یک ارتباط سودمند داشته باشیم؟
در ارتباطات چند فاکتور خیلی مهم است. اینکه در ارتباطاتی که با دیگران داریم یک حق و حقوقتان را بدانید و در مواقعی که لازم است. این قوانین را به دیگران هم ابلاغ کنیم که بدانید بررسی کنیم. آیا در حق و حقوقشان اجحاف میشود؟ یا نه و چهار پا برای حقوقتان ایستاده اید. مثال بزنیم که این مبحث بهتر متوجه بشوید. این مواقع میشود که از رفتاری که یک آدم با ما میکند ناراحت میشویم، سوال اولی که مطرح باید بشود در این شرایط این است که آیا به اون فرد قوانینت اعلام کرده بود و میدونست اون فرد که نباید این بتوانم بده یا نه خیلی وقتا دقیق بررسی میکنی میبینید اصلا خودتان نمیدانستید این قانون را داریم که دیگران نباید این مدل ارتباط با شما برقرار کنند و اگر هم این را میدانستید،به دیگران به صورت واضح ابلاغ نکرده بودیم که آقا من در این شرایط،در این محدوده با شما ارتباط برقرار میکنیم.
بعد جالب است که شما اگر این را از قبل ابلاغ کرده باشید اولا استرس و نگرانی کمتری ارتباط با آن افراد دارید چون تکلیف مشخص است، ثانیا اگر حق و حقوقشان پایمال بشود وقتی که پایش وایمیستیم، من از قبل به تو گفته بودم که شرایط ارتباطی ما اینجوری است که خیلی جدل و تنشی که پیش می آید کمتر است یا مثلا نوع ارتباطی که آدمها با پول در زندگیشان دارند. بعضی از آدمها این ارتباط اینجوری تعریف کردند که این پول قرار است به من کمک کند که زندگی بهتری داشته باشیم.
بنابراین همیشه دارد به این فکر میکند که چگونه میتواند از پولش استفاده کند که بهتر زندگی کند و آیندهی بهتری هم داشته باشند. ولی برای بعضی این ها ارتباط برعکس تعریف شده است. زندگیشان را تعریف کردند که قرار است محافظ پول باشد که این مدل ارتباط خیلی وقت ها اضطرابهای زیادی به افراد تحمیل میکند.
آمارهای زیادی هم داریم که نشان میدهد انسانهایی که برشکسته میشوند میزان مرگ و میر به مقدار قابل توجهی در آنها افزایش پیدا میکند و این را شما هم حتما دیده اید که خیلی از آدمها واقعا پولدار هستند ولی از پولشان در زندگیشان بهرهای ندارند. این نوع ارتباطی که این افراد با پولشان در زندگی تعریف کردن هر چقدر این ارتباط ها دقیقتر،درستتر و منطقیتر باشد میزان اضطرابی که شما تجربه میکنید. کمتر در واقع اینجا دارد یک چیزی میگوید به شما این که انسانهایی که در زندگی تکلیفشان مشخص است میدانند،چه میخواهند. برای چی این را می خواهند و برای رسیدن به آن چه کارهایی باید بکنند وشاخص قوی در زندگیشان دارند. اضطراب و استرس کمتری را تجربه میکنند چون قوانین هم همیشه باعث کمتر شدند، میزان خطاها میشود، خطاها و اشتباههایش اضطراب به طور طبیعی کاهش پیدا میکند. باز هم میرسیم به خودآگاهی باید با خودآگاهی نوع ارتباط شرایط را با خودمان مشخص کنیم. این که کنکور برای زندگی بهتر میخواهیم یک زندگی را میخواهیم که کنکورمان خوب بشود و وظیفهی هر کدام از ما است که در مورد تکتک ارتباطهایی که در زندگیمان برقرار میکنیم فکر کنیم انها را اصلاح کنیم ،قانون مشخص میکنیم و پای قوانینی که مینویسیم هم وایستیم و بدیهی است که هرچقدر این شاخصها گسترش پیدا میکند، آن فرد باید به آرامش بیشتری برسد.
نهمین مورد که شاید مهمترین مورد در رویارویی با شرایط استرس زا است این است که وقتی که اضطراب و استرس میگیریم باید چه کنیم؟ تا اینجا دیگر باید متوجه شده باشید که استرس شبیه یک وارایه آمادگی است که بدنتان دارد به شما میدهد، دارد تمامی قابلیتها را هم در یک مسیر برای اینکه بتوانیم با یک شرایطی مواجه بشویم. وقتی که بدن دارد این کار را انجام میدهد کاری که باید انجام بدهیم این است که دقیقا هیچ کاری نکنیم و در روند آمادهسازی دخالت نکنیم چرا؟ چون در صورت دخالت کردن آن انرژی که بدن دارد آتجا ایجاد میکند. صرف چیز دیگری میشود؛ مثلا فرض کنید یک آزمون خیلی مهمی دارید و طبیعی است که قبل از آزمون باید استرس بگیرید، کاری که باید انجام بدهید این است که چه کاری انجام دهیم تا وارد شرایط آزمون بشویم و وقتی که آزمون شروع میشود از انرژی تولید شده توسط استرس و قابلیتهایی که بهتان میدهد میتوانیم بهتر فکر کنیم ،واضحتر فکر کنیم،تمرکزشتان بیشتر میشود و خیلی اتفاقات دیگر، استفاده کنید
که بهترین آزمون زندگیتان را بدهید اگر شما بیاید این انرژی تولید شده را به سمتهای دیگری ببرید؛ مثلا اگر آزمون خراب شود چه کاری انجام بدهم. اگر سوال این باشد چه میشود یا به سمت نگرانیهاشون ببرید،آن استرس دیگر صرف نگرانیهای شما میشود و نمیتواند بهتان در مواجهه با شرایط سخت کمک کند پس یک تمرین بزرگ برای اینکه وقتی با شرایط سخت مواجه میشوید و استرس میگیرید کاری که باید بکنید این است که هیچ کاری نکنید. اگر روبرتو باجو بودید و در فینال جام جهانی نود و چهار مقابل برزیل قرار بود آخرین ضربهی پنالتی تیم را بزنید تنها کاری که باید کنیم این است که هیچ کاری نکنید و از انرژی که استرس دارد بهت میدهد استفاده کنیم که بهترین ضربهی پنالتی زندگیتان را بزنید و حواستان باشد که انرژی این استرس را به سمت دیگری نبرید.
به آخرای پادکست شماره چهار نزدیک میشویم طبق روال همیشه میخوایم یک جمعبندی کنیم که چگونه میتوانیم با اضطرابها مواجه بشویم. اولین نکتهای که گفتیم این استکه گام های ما نسبت به اضطراب میتواند نقش تعیین کنندهای در تاثیر اضطراب و استرس در ما داشته باشد. اینکه ما فکر میکنیم استرس خوب است به شدت به ما کمک میکند. در آثاری که استرس در ما دارد دو انتظارهای غیر واقعی نسبت به شرایط را باید بگذاریم کنار. سه حس شکرگذاری و اینکه قدر چیزهایی که داریم بدانیم میتواند به ما خیلی کمک کند. چهار مراقب دعوا و جدال هایمان باشیم و سعی کنیم از چیزهای کوچک به راحتی بگذریم. پنج خودآگاهی و اینکه بدانیم وقتی استرس میگیریم چه اتفاقی در بدنمان می افتد. شش اینکه زبان استرس بدن را بدانیم،بدانیم وقتی استرس میگیریم چه ری اکشن هایی نشان میدهیم و آنهایی که خوب است را جایگزین بعدها کنیم و نقش مدیتیشن در این قسمت خیلی مهم است. ارتباطات خوب اجتماعی میتواند به ما خیلی کمک کند. هشت نوع روابط ما با شرایط پیرامون دوران و به ویژه خودمان و اینکه این قوانین را به دیگران ابلاغ کنیم و پایش وایستیم و شاخصهای ثابت و قوی و محکمی برای زندگی داشته باشیم میتواند به ما آرامش زیادی بدهد، نه اینکه وقتی که استرس میگیریم کاری که باید کنیم این است که هیچ کاری نکنیم تا اینکه وارد آن شرایطی بشویم که استرس دارد ما را برای آن شرایط آماده میکند.