رشد و توسعه فردی

چگونه عادت های بد خود را کنار بگذاریم؟

عادت‌ها قابل تغییر نیستد معمولا، قابل جایگزینی است یعنی شما خیلی با اعمال اراده نمی‌توانید در تغییر یک عادت باقی بمانید،نمیشود به یک آدمی بگویم که آقا هی اراده کند و درس بخواند و هی اراده کند و درس بخواهند اراده کنیم خوب یک روز،دو روز، ده روز اراده می‌کند و بعدش خسته میشود. دیگر باید چیزهایی یا کنار این اراده قرار بگیرد. اراده را جذب کند که این درس را بخواند به صورت اتومات و خیلی راحت‌تر انجام بشود و انرژی خیلی کمتر.

آیا می توان یک عادت را تغییر داد یا آن را رها کرد؟

دوستان عزیز سلام من محمد مصطفی ابراهیمی هستم میزبان شما در شماره دو پادکست منیاز. در پادکست قبلی در مورد عادت ها صحبت کردیم و قرار است که در این پادکست در مورد تغییر عادتها صحبت کنیم، قبل از اینکه شروع کنیم من می‌خواستم از شما تشکر کنم،بازخوردها و پیک‌های زیادی در پادکست شماره یک داشتیم و این ما را خیلی به فکر فرو برد و به ما کمک می‌کند که بتوانیم پادکست‌های بهتری در آینده برای شما تولید کنیم و  در راستای اینکه پادکست‌های بعدی را هم شروع کنیم به تولید کردن و تمام انرژی مان را بگذاریم تا بهترین چیزی که می توانیم تولید کنیم الان می‌خواهیم شروع کنیم در مورد روش‌های تغییر عادتها صحبت کنیم و امیدواریم چیزهایی که در پادکست قبلی گفتیم همه اش در ذهنتان داشته باشید.

چون به آنها نیاز داریم خب بحث سر این است که ما الان فهمیدیم عادت چیست و می‌خواهیم شروع کنیم عادت هایمان را تغییر دهیم چه روش‌هایی داریم از ساده‌ترین روش‌ها که تاثیر کمتری هم دارد شروع می‌کنیم یک ذره یک ذره میرویم جلوتر و روش‌هایی که در آخر بیان می‌کنیم آنها روش‌های اصلی هستند که خیلی عمیق‌تر است.

نوشته های مشابه

۱- روزهایی که تغییر می کنید را بشمارید!

اولین روشی که وجوددارد شمارش روزهای تغییر است. یعنی چه؟ یعنی اینکه شما بعد از اینکه به تغییری شروع می‌کنید مثلا سیگار می‌کشید،اینکه سیگار گذاشتید کنار را شروع می‌کنید می‌شماریم میگوید من یک روز،دو روز،سه روز،چهار روزه این تغییرش کردن و هر بار که قاعدتا این روزها میرود جلوتر به خودتان بیشتر افتخار می‌کنیم و این یک مقداری دوپامین در مغزتان ترجمه می‌کند و انگیزه‌ای که این کار را ادامه بدهید.

۲- خاطرات بد یک عادت را مرور کنید.

دومین فاکتور یادآوری روزهای ناخوشایند با خودت همیشه باید یادآوری کنید که یاد آن روزهایی که این عادت بد را داشتید از زندگی راضی نبودید و این قسمت از زندگی باب میلتان نبوده است این را باید همیشه یادش با خودتان نگه دارید و تا حدودی میتواند به شما در تغییر عادتها کمک کند. این دو تا فاکتور زیاد طولانی مدت جواب نمیدهند؛یعنی مثلا در یکی دو ماه اول خوب است بعد از آن دیگر شما نمی‌توانید از این‌ها باقی ماندن در عادت جدید و بهتری کمک بگیرید.

۳- به حرف ها و قولهایمان عمل کنیم

سومین فاکتوری که داریم این است که ……….۳:۰۹ عمل کردن در سفرهای هوایی که رفته اید اگر یادتان باشد؛ مثلا یک شکستنی چیزی داشته باشید یک برچسبی رویش میزنید می‌نویسند، یعنی شکستنی یعنی از یک موضعی که شکست خورده ای حواستان باشد و جمع کنید که دیگر شکست نخورید یعنی شما الان یک عادتی را ترک کردید مثلا شما الان در سیگار کشیدن را ترک کرده اید بعد  از یک مدت یک اتفاقی می افتد دوباره سیگار می‌کشید باید بروید بشینید و بررسی کنید برای چه این اتفاق افتاد است چه مسایلی دست به دست هم داده اند که این اتفاق افتاده است؛مثلا میاییم و می‌بینیم که یکی از دوستان که قدیم ‌ها با آن سیگار می‌کشیدید دیدید و این باعث شده است تا دوباره سیگار بکشید پس یک راهکار جدید پیدا می‌کند این است که مثلا در ایامی که الان می‌خواهید این سیگار را ترک کنید دیگر این آدم‌ها را نمی بینید چون این‌ها شرایط را برای برگشتن به عادت برای تو باز می‌کنند.

۴- نسبت به مسئله واقع گرا باشیم!

چهارمیش واقع‌نگری و این که در حد معمول حق بدهیم و خیلی ایده‌آل‌گرایی نکنیم، مثلا یک دانش‌آموزی الان برنامه‌ریزی کرده است دو هفته‌ای می‌خواهد به یک آزمون خیلی خوب بدهد، اگر روز سوم یکی دو زنگ را بنا به دلایلی نتوانست خوب بخواند نباید این باعث بشود که کل برنامه اش نابود شود و ناامید شود از اینکه نمی‌تواند برنامه را درست انجام بدهد خیلی طبیعی است، رتبه‌ی یک کنکور هم یک ایامی را درس نخوانده است، یک روزهایی خسته بوده است، یک روزهای بی‌انگیزه بوده است و این نباید باعث شود که،واقعیت‌ها نباید باعث شود که شما کلا ناامید نشوید. از روندتان و تا یک حدود منطقی باید بتوانید با واقعیت کنار بیایید و به خودمان حق بدهیم و اگر مشکلی بوده است آن مشکل را متوجه شویم و نگذاریم دوباره رخ دهد.

۵- سعی کنید برای خود یک چهارجوب بسازید.

پنجمین فاکتوری که در تغییر عادتها موثر است ایجاد شئونات اجتماعی و جایگاه اجتماعی فرد است یعنی چه؟ یعنی مثلا یک آدمی فرض کنید شروع کرده است به رژیم غذایی گرفتن و دارد عادت بد غذا خوردنش را ترک می‌کند و شروع کرده است به ورزش کردن این فرد هنگامی که از رژیم شروع می‌کنید به نتیجه گرفتن و از نظر فیزیکی و جسمانی خیلی وضعیتش بهتر میشود این را می‌تواند در آینده به عنوان یک جایگاه اجتماعی خوب در نظر بگیرد که من توانستم برای خودم در این شرایط غلبه بکنم و معمولا دیدن این انگیزه‌ی خیلی زیادی در آدم‌ها ایجاد می‌کند که در عادت جدیدشان بمانند و اینکه جایگاه شان را در اجتماع توانسته است کسب کند، بنابراین وقتی یک سری آدمها می آیند یک سری تغییراتی را تو زندگیشان ایجاد کنند یکی از راهکارهایی که آن تغییرات ایجاد شده را ما می‌توانیم درونشان حفظ کنیم این است که جایگاه‌های خوب اجتماعی برای آنها از بین اطرافیانشان ایجاد کنیم.

بگویم این آدم خیلی کار بزرگی در زندگیش انجام داد است و توانست این کار را انجام بدهد جلوی این قضیه وایستاده است سیگار را ترک کند، رژیم‌های غذایی را تغییر بدهد و به یک آدم پرتلاش مثلا علمی تبدیل بشود و این را اگر اجتماع بپذیرد معمولا انگیزه‌ی بزرگی برای اینکه آن فرد آن تغییر بتواند حفظ کند.

۶- سعی کنید به خود تلنگر بزنید

نکته‌ی ششم این است که معمولا تغییر عادت ها همینگونه الکی اتفاق نمی‌افتد و نیاز به یک انگیزش ابتدایی یک تلنگر،یک هدف دارد، یم مثال جذاب داریم اینجا که آن هم این است که تو یک مدرسه‌ای در دوران دبستان در شهر نیویورک می آیند نتیجه‌ی تحقیقاتی را اعمال می‌کنند و در آن مدرسه به بچه‌ها دو تا چند چیز یاد میدهند، اول اینکه وقتی که یک مسئله‌ای حل نشده ازتان می‌پرسند که این مسئله را توانستید حل کنید یا نه حق ندارید بگوید نه میگوید من هنوز نتوانستم این مسئله را حل کنم و این مفهوم را به بچه‌ها یاد می‌دهند. نه این که این کلمه را یاد بگیرند بگویم یعنی وقتی یک سوالی حل نمیشود این نیست که نمیتوانید حلش کنید هنوز به راه حلش نرسیده اید، هنوز به توانایی که منجر به حل آن مسئله نرسد.

نکته‌ی شماره‌ی چیزی که بهشان یاد دادند این است که دقیقا آن موقعی که در آن خسته می‌شوید و دیگر حوصله‌ی حل مسئله را ندارید و حوصله‌ی فکر کردن ندارید،تلاش ندارید دقیقا همان موقع است که وقتی شروع به تلاش می‌کنیم داریم از شما مجبور به رشد و پیشرفت می‌کنیم یعنی همان موقع است که مدارهای جدیدی در این مغز دارد ایجاد میشود شبکه‌های جدید دارد ساخته میشود و اینکه مغز دارد گسترش پیدا می‌کند.

به خود باوری برسید و از آن لذت ببرید

تو به آدم قوی‌تری از نظر مغزی داری تبدیل میشی به آن بچه‌ها یاد دادند که مغز رفتارش خیلی شبیه ماهیچه‌هاست در بدن همینطور که شما ماهیچه‌ها را وقتی که تحت فشار می‌ گذارید شروع به رشد می‌کنند و همان موقعی که خسته شدید، وقتی وزنه‌ی بعدی را می‌زنید و قوی تر میشوید مغزتان دقیقا همین مدل است و به بچه‌ها گفتند که وقتی خسته اید دست از تلاش کردن برندارید چون ما یک هدف بزرگ داریم و آن رشد مغزی هدف جدیدی برای این بچه‌ها تعریف کردند و جالب است که در مدت کوتاهی این مدرسه به یکی از چهار تا مدرسه اول نیویورک تبدیل می شود، بنابراین انگیزش ابتدایی تلنگر و هدف در تغییر عادتها خیلی مهم است.

در قسمت تعیین اهداف معمولا یک راهکاری پیشنهاد میدهند و میگویند که بنشینید و با خودتان فکر کنید و طی یک پرسشنامه متوجه بشوید من چه چیزهایی را میخواهم برای رسیدن به چه کارهایی لازم دارم و اگر آن کارها را انجام ندهم چه نتایجی مثلا برای بچه‌های مدرسه آمدن یک هدفی تعریف کنیم  و گفتند هدف ما این است که ما رشد کنیم و لازمه‌ی رسیدن به این هدف این است که وقتی که خسته می‌شوسم دست از تلاش کردن بر نداریم چون دقیقا همان موقع که داریم به هدفمان نزدیک‌تر می‌شویم و به آن چیزی که میخواهیم می‌رسیم.

مهم ترین روش در تغییر عادت جایگزین کردن

هشتمین روش‌، یکی از مهم‌ترین قسمت‌های تغییر عادت ها است و آن این است که عادت قابل تغییر نیستند.معمولا قابل جایگزینی یعنی شما خیلی با اعمال اراده نمی‌توانید در تغییر یک عادت باقی بمانید، نمیشود به یه آدمی بگوید که آقا اراده کن درس بخوان هی اراده کن و درس بخوان  و هی اراده کن و درس بخوان خب دو روز،سه روز،چهار روز،ده روز اراده می‌کند و بعدش خسته میشود دیگر باید چیزهایی بیاید کنار این اراده قرار بگیرد و یواش یواش اراده را حذف کند که این درس خواندن به صورت اتومات و خیلی راحت‌تر انجام شود و انرژی خیلی کمتری ببرد یک آزمایشی در این نشان میدهد که دانش‌آموزانی که یک آزمونی را در پیش رو داشتند.

در عین حال شب آزمون شان به یک مهمانی دعوت شده بودند آنها که مهمانی را میروند و آنهایی که به مهمانی نمیروند تا درس بخوانند. تقریبا در نتایجی که به دست می آورند فردی وجود نداشته است یعنی نتیجه آزمونش تقریبا یکی شده است مگر اینکه آن افرادی که مهمانی نمیروند و عادت‌های خوب دیگری دارند عادت دارد که مثلا بنشیند درس بخواند، درس خواندن برایش عادت بوده این فرد وقتی مهمانی نمیرود و فردایش نتیجه‌ی بهتری می‌گیرد.این آزمایش می‌خواهد به ما این بگوید اگر شما عادت دارید که وقتی مهمانی دعوت می شوید بروید و آنجا خوشحال باشید و لحظات خوبی را آنجا سپری کنیم اگر نروید اینگونه نیست که این عادت ترک شده باشد و تاثیراتش را در تو ایجاد نشده است مگر این که خودت را بتوانی مشغول یک عادت دیگری بکنی. چند مثال دیگر؛

متوجه بشویم که یک فردی که الان مثلا اعتیاد به اینستاگرام دارد و شب‌ها قبل از خواب معمولا یک ساعت یک ساعت و نیم میرود در اینستاگرام نمیشود به این فرد بگویم که آقا در اینستاگرام نرو، خودش عهد بکند بعد یک روز،دو روز، سه روز، ده روز دیگر خسته میشود. و به آن روال قبلی بر میگردد مگر اینکه یک عادت جدیدی را پیدا کند و تغییر ایجاد کند و در جایگاه آن عادت قبلی قرار بدهد مثلا برود در یک سایتی شروع کنید به فیلم‌های آموزشی دیدن یا شروع کند مثلا در آن ایام نقاشی بکشد شروع کند کتاب بخواند،یک کار دیگری که می‌تواند انگیزه‌ی جدید و عادت جدیدی برایش تولید کند در مناسبت‌های مذهبی هم این می‌تواند همین که از دیدگاه روانشناختی خیلی خوب تشخیص داده شده است؛ مثلا یه آدمی که یک مشکلی پیدا می‌کند و شروع می‌کند به استرس گرفتن بلافاصله بعد شروع می‌کند  ذکر میگوید در واقع عادت ذکر گفتنش میانجیگری عادت ترس و نگرانی و استرس میشود

از این مسئله یک ایده‌ای گرفتیم و بعضی موقع‌ها به بچه‌ها میگویم واقعا کمکشون می‌کند و آنهم این است که بچه‌ها بعضی مواقع‌ در آزمونهای آزمایشی شان یک دفعه‌ای دچار اضطراب و نگرانی می شوند.در همان لحظه یک نفس عمیق بکشند و یک ذره آب بخورند این کار تکرار را کنن، به مرور زمان میان جایگزین نگرانی و استرس میشود که به صورت اتومات استرس به آنها رجوع می‌کند و می‌تواند به کمک این کار بیاید تا حدودی جایگزین استرس و نگرانی بشود و به آن اجازه دهید که ادامه‌ی آزمونش را با راحتی طی کند بنابراین متوجه میشوید که ایجاد جدید و تغییر شرایط خیلی در ترک عادت‌های موثر است.شما اگر هر روز میروید در خانه و در خانه درگیری دارید بابت درس خواندنتان کاری که باید انجام بدهید این نیست که بگوید من دیگر امروز می روم خانه درگیر نمیشوم، باید شرایط را تغییر بدهید؛

خودتان را به کاری مشغول کنید

خیلی وقتها بهترین کار این است که بروید کتابخانه درس بخوانید، چون شرایط خانه جوری نیست که شما بتوانید درگیر نباشید،اگر روزها شما تا ساعت دوازده و یک می‌خوابید و بابت این قضیه از دست خودتان ناراحت هستید یکی از راهکارهای اشتباه خیلی وقت ها این است که آدم‌ها میگویند که من دیگر قول میدهم دیگر تمام تلاشم را کنم و از فردا به موقع بلند شوم، تجربه شنیده شده معمولا در این مواقع دو،سه روز به موقع بلند میشود و بعد یواش یواش برمی‌گردید به عادت قبلی مان. راهکار این شرایط را تغییر بدهید آدم‌هایی را پیدا کنیم که صبح‌ها مثلا با آنها بروید شروع کنید به ورزش یا کاری را پیدا کنید که مجبور شوید صبح‌ها بلند شوید و بروید آن کار را انجام بدهید و اینکه هی متکی به اراده بودن و در همان شرایط بخواهید شرایط را تغییر بدهید بدون ایجاد عادت‌های جدید معمولا منجر به شکست میشود و این راهکار مناسبی به نظر نمی‌رسد.

راهکار نهم ورود به وادی خودآگاهی است. جالب است تحقیقات نشان میدهد پنجاه درصد از شمایی که الان دارید و گوش میدهید، حداقل غرق در خیالات تان هستید یعنی یک جمله‌ای از این حرفهای من و می‌شنوید و میروید در خیالاتان و برمی‌گردید دوباره یک سری از جملات من را می‌شنوید و اینکه تمایل خیلی شدیدی به چک کردن گوشی مان دارند دلیلش چیست؟ دلیلش این است که تمرکز کردن و توجه کردن نیازمند صرف انرژی است و به هر جهت این تمرکز و توجه عمیق‌تر میشود و انرژی بیشتری هزینه میشود.یک اصطلاح انگلیسی دارد که میگوید ۱۵:۲۲ یعنی هرجایی که تمرکز می‌ کنید انرژی آنجا دارد هزینه میشود پس طبیعی است که ما از تمرکز طولانی مدت عمیق زیاد خوشمان نمی آید.حالا سوالی که مطرح است این است که آیا می‌توانیم به جای اینکه مبارزه کنیم هی بگویم این کار را نکنید توجه کنید حواس جمع بیایید.

از یک روش بهتری استفاده کنید و اینکه یک سری تحقیق کردن جالب بود، اولین راهکار این است که دقیقا حواستان باشد چه کاری دارید می‌کنید،خودآگاهی داشته باشید. جالب است که هر فرد سیگاری شیش بار تلاش کرده است سیگار را ترک کند ولی ناموفق بوده است یک آزمایشی است که در این آزمایش بر خلاف سایر روش‌ها اصلا به افراد توصیه کرده اند که سیگار نکشید گفته اند سیگار بکشید ولی در حین سیگار کشیدن کنجکاو باشید و توجه کنید که دقیقا دارید، چه کاری می کنید؟ بعد خیلی جالب است بازخوردهایی که افراد سیگاری در این شرایط داده بودند خیلی عجیب بود یکیشان گفته بود که من اصلا نمی‌دانستم که سیگار چقدر بوی بدی ‌دارد، تا الان چرا نمی دانست چون اگر یادتان باشد، رفتارهای که به آنها عادت کنید به صورت اتومات و در ناخودآگاه یعنی شما زیاد توجه ندارید چه میکنید و وقتی طرف دارد سیگار می کشد زیاد توجه ندارید که دقیقا دارد چه کاری انجام میدهد.

سعی کنید برای از بین بردن عادت خود دلیل منطقی داشته باشید

بنابراین بعد از اینکه توجه می‌کنید و کنجکاو می‌شوید که چه اتفاقی دارد می افتد، این فرد متوجه اتفاقات جدیدی در رفتارش می‌شود.اصلا از دیدگاه شناختی اگر بخواهیم بررسی کنیم ما یک قسمتی در قشر جلویی مغز مان داریم به آن میگویند تیراناکا انورتاز اینکه شما توجه می‌کنید به آن رفتار تلاش زیادی می‌کند و شروع می‌کند به اینکه رفتار ما را تغییر بدهد و به این روش میگویند مهار شناختی یعنی دقیقا سعی کنیم متوجه باشید که دارید چه کار میکنید. این همان قسمتی است که معمولا وقتی استرس می‌گیریم فعالیتش کم میشود و باعث میشود که ما کارهای غیر منطقی زیاد کنیم خب حالا یک سوال کنجکاوی چه حسی دارید خب حس خوبی دارد، و اینکه این حس خوب را میشود تقویت کرد و نگهش داشت و با این حس خوب،ایجاد حس‌های بدی کنیم.

نسبت به عادت‌های بعدی که داریم و دقیقا با همین روش نتایج خیلی بهتری را در ترک سیگار گرفتن این که به افراد گفتند شما توجه کنید که دقیقا دارید چه کاری می کنید وقتی سیگار می‌کشید و نتایج دو برابر از روش‌های معمول برای ترک سیگار بود. نمی‌دانم نکته‌ی این روش آخر خوب توانستم برایتان توضیح بدهم یا نه.ببینید وقتی که یک مسیحی برای ما می آید و ما می‌خواهیم این عادت را ترک کنیم که هر لحظه داریم گوشیمان را چک می‌کنیم راهکار اول این است که این مسیج را نگاه می‌کنیم و میگویم نه تو قول دادی که نباید این کار را انجام بدهی و این کار را می گذارید .دوم این که آگاهی که چرا مغزت دارد این کار را انجام میدهد و تو وقتی که این کار را انجام نمیدهی و نتیجه‌ش را میبینی یک لذتی به تو دست میدهد، این لذت نتیجه‌ی آن کنجکاوی و خودآگاهی است که تو داری.

در واقع لذت ترک عادت را می آیی جایگزین لذت آن عادت می‌کنی یک عادت جدید ایجاد می‌کنید و در خودت عادت ترک عادت که هر وقت یک کاری را انجام نمیدهید با دیدن نتایج و اینکه فهمیدی چه اتفاقی دقیقا در بدن و در مغزت شما دارد می افتد یک حس لذت جدید می‌توانی تجربه کنید و می‌توانی این حس لذت  جدید را، این عادت جدید را که عادت ترک عادت بیاید جایگزین عادت قبلیت شود و فکر می‌کنی این خیلی ایده‌ای ناب و جالبی است و قشنگ است.

به دنبال ایده آل های خود در ترک یک عادت نباشید

دهمین نکته در ترک عادت‌ها که معمولا باعث شکست عادت‌ها میشود این است که جایگاهی که آدم‌ها دارند با ایده‌آلی که می‌خواهند به آن برسند خیلی فاصله دارد. من الان می‌خواهم شروع کنم به درس خواندن و ایده آلم این است که روزی ده ساعت درس بخوانم ولی سه ساعت بیشتر نمی‌توانم درس بخونم. روز اول که شروع می‌کنم به درس خواندن می‌بینم برای تبدیل دو ساعت درس خواندن به چهار ساعت چقدر انرژی برد و ناامید میشوم از این که بتوانید روزی هشت ساعت درس بخوانید یا اینکه مثلا می‌خواهم ماراتون شرکت بکنم باید چهل و دو کیلومتر بدوم و  روز اول میرم میدوم پانصد متر بیشتر نمی‌توانم بدوم و می‌بینم این چقدر انرژی مصرف میکند و بعدش با خودم فکر کنم که اگر قرار باشد پانصد و یک کیلومتر تبدیل کنم، یک به دو کیلومتر،دو کیلومتر و به چهار کیلومتر، هشت کیلومتر الی آخر خب اصلا من چنین توانی ندارم و ناامید میشوم.

زیرا حجم انرژی که باید مصرف کنم خیلی زیاد است ولی از یک نکته‌ی اینجا این غافل است آن هم دیدگاه شناختی در ترک عادت‌ها یعنی چه؟ یعنی وقتی که شما شروع به تغییر عادت هایمان می‌کنید ساختارها و مدل‌های مغزی تومور می‌کند، یعنی تو وقتی شروع به درس خواندن می‌کنی وقتی دو ساعت و به چهار ساعت تبدیل می‌کنی یک مقدار زیادی انرژی مصرف می‌کنی ولی در عین حال مغز هم مدل و ساختاردهی می‌کند که وقتی که سه ساعت را می‌خواهید به هشت ساعت تبدیل کنی، شما فکر میکردید خیلی باید بیشتر انرژی مصرف کنید، ولی چون مدل و ساختار مغز تغییر کرده است انرژی کمی نیاز دارد. همینطور وقتی آدم می خواهد برود دو ماراتون شرکت کنید آدم‌های دونده ازشان می‌پرسید این را میدانند این که سخت‌ترین قسمت همان پانصد متر اول است اگر بتوانید پانصد متر به عادت تبدیل کنید خیلی راحت‌تر آن می‌توانی به یک کیلومتر تبدیل کنید.

راحت‌تر به دو کیلومتر تبدیل می شود راحت‌تر به چهار کیلومتر تبدیل می شود چون ساختارهای مغزی و بدنی هم دارد تغییر می‌کند. بله با شرایط فعلی اگر قرار باشد برویم چهل و دو کیلومتر بدوییم غیر قابل انجام است ولی همیشه حواست باشه تو بعد از اینکه شروع به ایجاد عادت‌های جدید می‌کنید، شبکه‌های عصبی جدید در منزل ایجاد می‌کنید میلی‌های مستقر می‌شوند و اینکه کمک می‌کنند به عادت‌های جدید در تو اصلا یک آدمی هستند با ساختارهای جدید و می‌توانید خیلی راحت‌تر به آن چیزهایی که می‌خواهید برسید، این خیلی مهم است که تغییر عادتها از شما آدم جدیدی با مغزی جدید توانایی‌های جدید می‌سازد. بنابراین نباید ترسید از اینکه ما الان فاصله‌ای که داریم با آن چیزی که میخواهیم خیلی زیاد است.

وارد قسمت آخر بحثمان در مورد عادت‌ها الان می‌خواهیم شویم می خواهیم بگویم که از کجا باید شروع کنیم جواب این از تغییرات خیلی کوچک از تغییرات است خیلی کوچیک که باعث تغییر مدل‌های مغزی شما میشود یواش یواش شما را به آدم دیگری تبدیل می‌کند که این تغییرات کوچک باعث ایجاد تغییرات بزرگ در آینده می شود کارهای بزرگ و خیلی راحت انجام میدهیم.

سعی کنید کم کم یک عادت را ترک کنید

همان کارهایی که امروز از انجامش می‌ترسیدیم تاثیر عادت‌های کوچک در تغییرات بزرگ است.می‌خواهیم چند تا مثال برایتان بزنم اولی یک آقایی بوده است به اسم پال اونیل سال هزار و نهصد و هشتاد و هفت می آید مدیرعامل شرکت تولید آلومینیوم آلکوآ آنکوآ به شدت ضرر می دهد و ایشان می گذارند مدیر عاملی که بتواند جلوی این ضرر را بگیرد. روز اول همه‌ی کارگرها را جمع می‌کند و میگوید که من از همه تان فقط یک خواهش دارم و آن این است که از فردا هیچ کارگری در این کارخانه آسیب نبیند و همه هم متعجب میشوند و میگویند که ما کاری که باید بکنیم این است و می‌گوید بله هیچ کارگری در این کارخانه نباید آسیب ببیند و اگر کسی آسیب ببیند و به من بگوید اشکالی ندارد.

باید سریع این مشکل برطرف کنیم و اگر کسی آسیب ببیند و به من نگوید من تمام آدمایی که می‌دانستند را  اخراج می‌کنم و خیلی جالب است که در پایان آن سال میزان درآمد این شرکت از دویست و پنجاه میلیون دلار به یک و نیم میلیون دلار افزایش پیدا می‌کند و بعد آمدند تحقیق کردند و دیدن که اولا اینکه خیلی از مشکلات ار این‌ها متوجه می‌شدند مثلا تا یک کارگری آسیب می‌دید  می آمدند شروع می‌کردند به بررسی و می‌دیدن که مثلا اینجا دستگاه خرابه است و دستگاه را درست می‌کردند. کارگرها خیلی حس بهتری داشتند چون بهشان توجه بیش‌تری می‌شد و اینکه ساختار بی‌توجهی در این سازمان به این روش اصلاح شد و مدل مغزی آدم‌ها اصلاح شد که فهمیدند باید به نکات ریز خیلی زیاد توجه بکنند.

دومین چیز جالبی که وجود دارد این است که مثلا در درمان افسردگی ما یک مقیاسی داریم برای یک اندازه‌گیری افسردگی مقیاس همیلتون به آن می‌گویند که اگر سفت باشد برای یک آدمی میگوید این آدم خیلی حالش خوب است کاملا افسرده نیست و اگر پنجاه و یک باشد حالش خیلی بد است احتمال خودکشی وجود دارد و اینکه آمدند دیدن مثلا داروهای ضد افسردگی به مقدار یک هشتم به طور متوسط وضعیت آن فرد را بهتر می‌کند مثلا اگر شما وضعیت تان پنج باشد در مقیاس همیلتون بیان داروی ضد افسردگی مصرف کنید، یک و هشت دهم به سمت صفر میرود یعنی می شود سه و دو دهم بعد دیدم که اصلاح الگوی خواب ایجاد عادت منظم خواب است که باعث این میشود که شش نمره وضعیت افسردگی تان بهتر میشود یعنی اینکه تقریبا چهار برابر مصرف داروها بهتان کمک میکند.

نه اینکه فقط بتوانید عادت این را ایجاد کنید که الگوی خوابتان اصلاح کنید این نشان میدهد که تغییرات کوچک در یک قسمت‌هایی از زندگی چقدر می‌تواند باعث ایجاد تغییرات بزرگ در قسمت‌های دیگری در زندگیتان بشود یک راهکاری که ما مثلا معمولا به بچه‌ها توصیه می‌کنیم وقتی میگویند وضعیت درسی مان خوب نیست اولین چیزی که بهشون میگیم این است که وضعیت خوابتان روند خوبتان منظم کنید،یک تایمی مشخص کنید یک تایم مشخص بلند شوید و همین باعث میشود یک نظم خاصی در زندگیشان ایجاد کند و معمولا در وضعیت درسیشان تاثیر می‌ گذار،

بنابراین ایجاد عادت‌های کوچک و جای گزینه‌ی عادت‌های خوب کوچک با عادت‌های بد می‌تواند باعث ایجاد یک تغییر خیلی بزرگ در شما بشود.خیلی وقت ها ما عامل موفقیت انسان‌های بزرگ و دیدن عادت‌های کوچیک در زمان زیاد مثلا یک آدمی نوازنده‌ی خیلی خوبی بوده است دیده ایم که مثلا ده سال مثلا هر روز هشت تا ده صبح داشته است مثلا در حال تمرین موسیقی بوده است می‌دیدم نویسنده‌ی فوق‌العاده ا‌ی حدود ده سال هر روز مثلا ساعت پنج تا شش بعدازظهر در حال نوشتن بوده است. تداوم عادت‌های کوچک می‌تواند باعث ایجاد تغییرات خیلی بزرگ و نتایج خارق العاده در زندگی شود.

 

دکمه بازگشت به بالا